جدول جو
جدول جو

معنی بالو محله - جستجوی لغت در جدول جو

بالو محله
(مَ حَلْ لَ / لِ)
از دیه های فرح آباد (ساری). (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161) :دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 12 هزارگزی شمال خاوری ساری در دشت واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای مرطوب و 180 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه نکا تأمین میشود، محصول عمده آن برنج و غلات و پنبه و صیفی و شغل مردمش زراعت و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ حَلْ لَ)
نام محلی کنار راه رشت بآستارا میان پر سر و امیر محله در 83000گزی رشت
لغت نامه دهخدا
(لِ / لَ مَ حَلْ لَ)
طالش محله. دهی است که با ده سرهند، دیوشل را تشکیل دهند و بر سر راه لنگرود به لاهیجان قرار دارد، کوهستانی و مرطوب است. محصول آن چای، برنج، ابریشم و مرکبات و نان برنجی آنجا معروف است. رجوع به دیوشل شود
لغت نامه دهخدا
(لِ مَ حَلْ لَ)
موضعی است از ’یخ کش’ در ’اشرف’. (سفرنامۀ مازندران تألیف لوی رابینو ص 125)
لغت نامه دهخدا
(لِ مَحَلْ لَ)
نام محلی کنار راه رامسر و لنگرود میان دریا و کیاکلا در 526400 متری تهران. از نواحی نشتا (تنکابن) محسوب میشود. (سفرنامۀ رابینو ص 106). دهی جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. در چهارهزارگزی جنوب باختری لنگرود. نزدیک راه شوسۀ لنگرود به لاهیجان. کوهستانی، معتدل مرطوب و مالاریائی. با340 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا برنج، چای، ابریشم و صیفی. شغل اهلی زراعت و نان برنجی پزی و پارچۀ ابریشمی بافی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ مَحَلْ لَ / لِ)
دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقعدر 16 هزارگزی جنوب باختری شهسوار دامنه، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 330 تن سکنه، شیعه، لهجۀ آنان گیلکی و فارسی. آب آن از رود خانه چالکرود، محصول آنجا چای، مرکبات و برنج، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گاوداری، راه آن مالرو است. تابستان به ییلاق جنت رودبار میروند. بنای معصوم زادۀ آن قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 105 بخش انگلیسی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 42 هزارگزی جنوب باختری قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 864 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و قالیچه و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ / لِ)
محلۀ بالا. کوی بالای هر آبادی. برابر محلۀ پائین یا پائین محله
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
از دهات سیاه رستاق تنکابن. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 144 شود، مقام. مرتبه. رجوع به بالا شود در همه معانی
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 47 هزارگزی جنوب باختر قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 217 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
نام دهی است از دیه های اطراف تنکابن. (از سفرنامۀرابینو ترجمه فارسی ص 143). مخفف آن شل محله است
لغت نامه دهخدا
از توابع گیل خواران قائم شهر، از توابع زوار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع زوار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی